جدول جو
جدول جو

معنی عقد انامل - جستجوی لغت در جدول جو

عقد انامل
(عَ دِ اَ مِ)
عقد الانامل. یکی از طرق علم عقود، و آن شمارش اعداد است بوسیلۀ باز کردن و بستن انگشتان دست. (فرهنگ فارسی معین). نوعی از شمار اعداد که با بندهای انگشتان دستها معمول میدارند. (ناظم الاطباء). نوعی از اسباب شمار مسنون که به اشکال بستن و گشادن انگشتان دست اسماء اعداد ملحوظ دارند و تفصیلش این است که برای واحد، خنصر دست راست باید گرفت، و جهت دو، بنصر را با خنصر ضم کردن، و برای سه، وسطی را نیز، چنانکه در عدد اشیاء بین الناس معهود و متعارف است. ولیکن در این سه عقد باید که رؤوس انامل بسیار نزدیک به اصول اصابع باشد. و برای چهار، خنصر را رفع باید کرد و بنصر و وسطی را معقود گذاشتن، و برای پنج، بنصر را نیز رفع کردن، و بجهت شش، وسطی را رفع کرده فقط بنصر را فرو باید گرفت، چنانکه سر انملۀ آن بر وسط کف باشد. و برای هفت، بنصر را هم برداشته خنصر تنها را عقد باید گرفت، چنانکه سرانگشت نیک مایل باشدبجانب نرمۀ دست یعنی قریب به منتهای کف به سوی ساعد. و برای هشت، با بنصر همان باید کرد. و برای نه، با وسطی نیز همان باید کرد، باید که در این عقود ثلاثۀ اخیر سرهای انگشتان بر طرف کف باشد تا به عقود ثلاثۀ اول مشتبه نگردد. و برای ده، سر ناخن سبابۀ دست راست را باطن بر مفصل اول انملۀ ابهام یعنی نر انگشت باید نهاد، چنانکه فرجه میان این دو انگشت به حلقۀ مدور مشابه باشد. و برای بیست، طرف عقد زیرین سبابه که متصل وسطی است بر پشت ناخن ابهام باید نهاد چنانچه پنداری انملۀ ابهام را در میان اصول سبابه و وسطی گرفته اند، لیکن وسطی را در دلالت عدد بیست دخلی نباشد، چه اوضاع او برای عقود آحاد متغیر و مبدل گردد و اتصال ناخن ابهام بطرف عقد زیرین سبابه به حال خوددلالت بر بیست کند. و برای سی، ابهام را قائم داشته سر انملۀ سبابه بر طرف ناخن او باید نهاد چنانکه وضع سبابه با ابهام شبیه باشد به صورت قوس و رودۀ آن. و برای چهل، ناخن انملۀ ابهام را بر ظهر عقد زیرین سبابه باید نهاد چنانکه میان ابهام و طرف کف هیچ فرجه نماند. و برای پنجاه، سبابه را قائم داشته ابهام را تمام خم باید کرد و بر کف باید نهاد محاذی سبابه. برای شصت، ابهام را خم داده باطن عقده دوم سبابه رابر پشت ناخن ابهام باید نهاد. و برای هفتاد، ابهام را قائم داشته باطن عقدۀ اول با دوم سبابه بر پشت ناخن ابهام باید نهاد چنانکه پشت ناخن ابهام تمام مکشوف باشد. و برای هشتاد، ابهام را منتصب گذاشته طرف انمله سبابه را بر پشت مفصل انملۀ اولی باید نهاد. وبرای نود، سر ناخن سبابه را بر باطن مفصل عقدۀ دوم ابهام باید نهاد. و باید دانست آنچه در دست راست دلالت بر عقدی از عقود آحاد کند از یکی تا نه، در دست چپ دلالت بر همان عقدی از عقود الوف کند از یکهزار تا نه هزار، و همچنین آنچه در دست راست دلالت بر عقدی از عقود نه گانه عشرات کند از ده تا نود، در دست چپ دلالت بر همان عقدی از عقود مئات کند از یکصد تا نه صد. بدانکه به اصابع هر دو دست بدان عدد هژده گانه مذکورهالصدر از یکی تا نه هزارونهصدونودونه ضبط توان کرد، و برای عقد ده هزار، طرف انملۀ ابهام را متصل باید ساخت به طرف تمام انملۀ سبابه چنانکه سر ناخن ابهام برابر باشد و طرفش به طرف او. (از غیاث اللغات) (از آنندراج). در حساب عقود انگشتان، آحاد و عشرات به دست راست و مئات و الوف به دست چپ اختصاص دارد، و این طریقه خاص مردم مشرق زمین است و طریقۀ اروپائی عکس آن می باشد یعنی مئات و الوف را بدست راست و آحاد و عشرات را به دست چپ می شمرند. (از تعلیقات دیوان منوچهری چ دبیرسیاقی ص 207). و رجوع به عقد و عقود شود
لغت نامه دهخدا
عقد انامل
شمارش سر انگشتی برای آگاهی از چگونگی این شمارش بنگرید به غیاث اللغات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ دُلْ اَ مِ)
عقد انامل. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به عقد انامل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از عقد الانامل
تصویر عقد الانامل
عقد انامل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقد نامه
تصویر عقد نامه
پیمان نامه، عهد نامه
فرهنگ لغت هوشیار